پاییزی ترین

عشق در پاییز متولد شد و در پاییز هم مرد.................

پاییزی ترین

عشق در پاییز متولد شد و در پاییز هم مرد.................

به گمونم دل تو جای دیگه س

وقتیکه قهری با من ندیدنت آسون نیست
قصه غم که میشی شنیدنت آسون نیست

به گمونم دل تو جای دیگه س
دل تو پیش یه رسوای دیگه س
دست نذاشتی دیگه تو دستای من
دستاتم عاشق دستای دیگه س
به گمونم دل تو جای دیگه س
دل تو پیش یه رسوای دیگه س
دست نذاشتی دیگه تو دستای من
دستاتم عاشق دستای دیگه س
دستاتم عاشق دستای دیگه س

با تو بودن واسه من نعمت بود
از تو گفتن واسه من عادت بود
همه حرفات واسه من آیه عشق
نفست زمزمه رحمت بود
دل من مستیشو از مستی چشمای تو ساخت
تا به عشق تو رسید پرهیزشو پاک به تو باخت
به گمونم دل تو جای دیگه س
دل تو پیش یه رسوای دیگه س
دست نذاشتی دیگه تو دستای من
دستاتم عاشق دستای دیگه س
دستاتم عاشق دستای دیگه س

میدونستی دل دیوونه من عاشقته
عاشقت با همه جون با همه تن عاشقته
اسم تو وقتی تو شعر و تو ترانم میومد
میدونستی غزل و شعر و سخن عاشقته
حالا من هستم و تن رفته به باد
واسه من شعر و سخن رفته به باد
منم و وحشت تردید یه عشق
به گمونم دل من رفته به باد
به گمونم دل تو جای دیگه س
دل تو پیش یه رسوای دیگه س
دست نذاشتی دیگه تو دستای من
دستاتم عاشق دستای دیگه س
دستاتم عاشق دستای دیگه س

میدونستی دل دیوونه من عاشقته
عاشقت با همه جون با همه تن عاشقته
اسم تو وقتی تو شعر و تو ترانم میومد
میدونستی غزل و شعر و سخن عاشقته
حالا من هستم و تن رفته به باد
واسه من شعر و سخن رفته به باد
منم و وحشت تردید یه عشق
به گمونم دل من رفته به باد
به گمونم دل تو جای دیگه س
دل تو پیش یه رسوای دیگه س
دست نذاشتی دیگه تو دستای من
دستاتم عاشق دستای دیگه س
دستاتم عاشق دستای دیگه س
نظرات 4 + ارسال نظر
بارون یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:05 ق.ظ http://delvapasiii.blogsky.com

بـعـد عـمـری کـه قـفـس بـاز شـد و دل پـر زد
نـازنـیـن دلـبـرکـم مـسـت شـد و بـر در زد
مـن شـدم هـسـت و گـشـودم در مـیـخـانـه ی خـویـش
چـه بـگـویـم؟!!! کـه نـگـفـتـا و لـبـم سـاغـر زد
رو بـه مـن کـرد و بـگـفـتـا کـه چـرا شـیـدایـی؟
جـانـم آنـگـه بـه لـب آمـد کـه لـبـی دیـگـر زد
خـون دل ریـخـتـم از دیـده ی مـجـنـون بـیـرون
چـه کـنـم لـیـلـی جـانـم بـه دلـم خـنـجـر زد
در خـمـاری شـده ام مـحـو لـب و خـال سـیـاه
صـورتـم خـیـس شـد و گـونـه ی مـن گـوهـر زد

بـنـشـسـتـم بـه زمـیـن در قـبـل قـامـت او
خـم شـد و بـوسـه زد و در بـر مـن چـنـبـر زد

لـب گـشـودم کـه دگـر بـار روی از بـر مـن؟
خـیـره شـد پـلـک بـزد کـوزه ی مـی بـر سـر زد
بـیـت آخـر بـه امـیـد کـرمـش گـویـم بـاز
هـر زمـان بـوسـه بـه جـای لـب مـن دفـتـر زد

نیاکان یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:29 ق.ظ http://roro-mili.blogfa.com

چطوری شهره جونم؟ خوبی؟ مرسی که سر زدی. تو وبلاگ جدیدم لینکت کردم. بوس بوس دوست خوبم.

اشکان شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:33 ب.ظ http://shahnan.blogfa.ir

سلام


امیدوارم موفق باشی ....


وب جالبی بود بهره بردیم نمیدانیم که او راضی بود یا ناراضی ...


به کلبه فقیرانه من هم سر بزن موفق باشی .. . .

احسان یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:07 ب.ظ

12000 کیلومتر اونور جایی که این شعر سروده و خونده شده امشب دنبالش گشتم و اینجا پیداش کردم. ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد