-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 26 بهمنماه سال 1385 02:28
-
کسی نیست که بشکنه تنهاییمو
پنجشنبه 12 بهمنماه سال 1385 20:08
سهم من بوسه گل نیست سهم من دخمه خاره سهم من کجا نسیمه سهم من موج و غباره کسی در منه که غمگینه همیشه دلی که تنها باشه جز این نمیشه کسی نیست سر روی شونم بذاره شاخه ای گل توی خونم بیاره کسی نیست که بشکنه تنهاییمو پا میون آشیونم بذاره خیلی تنهام خیلی تنهام چه کنم ای خدا با کوه غمهام چه کنم تکیه کردم تکیه بر عشق با همین دل...
-
کاشکی
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1385 15:07
کاشکی تاریکی می رفت فردا می شد صبح می شد چشمون تو پیدا می شد لب های ناز تو با قصهء عشق مثل گلهای بهاری وا می شد تا دلم شکوه رو آغاز می کنه دیگه اشکم واسه من ناز می کنه یادته قول دادی پیشم می مونی قصه ی عشق زیر گوشم می خونی نمی دونست دل واموندهء من که تو رسم بی وفایی می دونی تا دلم شکوه رو آغاز می کنه دیگه اشکم واسه من...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 21 دیماه سال 1385 16:37
وقتی فریاد رسی نیست به تو فکر میکنم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 21 دیماه سال 1385 16:36
-
رسوایی
پنجشنبه 21 دیماه سال 1385 16:32
امان از طبل رسواییییییییییییییی
-
پرنده های قفسی
پنجشنبه 21 دیماه سال 1385 16:29
عادت دارن به بی کسی عمرشونو بی هم نفس کز میکنن کنج قفس
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 12 دیماه سال 1385 18:05
این عکسش یادم رفته بودددددددددددددددددددددددد
-
به گمونم دل تو جای دیگه س
یکشنبه 10 دیماه سال 1385 00:03
وقتیکه قهری با من ندیدنت آسون نیست قصه غم که میشی شنیدنت آسون نیست به گمونم دل تو جای دیگه س دل تو پیش یه رسوای دیگه س دست نذاشتی دیگه تو دستای من دستاتم عاشق دستای دیگه س به گمونم دل تو جای دیگه س دل تو پیش یه رسوای دیگه س دست نذاشتی دیگه تو دستای من دستاتم عاشق دستای دیگه س دستاتم عاشق دستای دیگه س با تو بودن واسه...
-
پلیز هلپ می!!!!!!!!! من دیپرس شدم!!!!!!
جمعه 8 دیماه سال 1385 23:21
سلام دوستان گلم من نمی توانم صفحه کامنت ها رو باز کنم............... :((((((((( نه کامنت های خودم نه شما پلیز هلپ :( به هر هال عیب نداره کریسمس همه مبارک اینم یه عکس کریسمسیییی
-
شهروندان سوئدی در ایران به زندان محکوم شدند
جمعه 8 دیماه سال 1385 01:50
دادگاهی در ایران دو شهروند سوئدی را به جرم عکسبرداری از تاسیسات نظامی در جنوب ایران به زندان محکوم کرده است. این دو شهروند سوئدی، که کارگران ساختمانی هستند، ظاهرا در ماه مارس سال جاری به اتهام آنچه که مقامات ایرانی عکسبرداری از تاسیسات نیروی دریایی ایران خوانده بودند در جزیره قشم در جنوب ایران بازداشت و سپس در دادگاه...
-
شعرررررررررررررررررر
سهشنبه 5 دیماه سال 1385 23:36
می خوام دساتو بگیرم تو بمونی من بمیرم عاشقی ام نوبتیه؟ آخ که چه بد عادتیه زیبا من چیا بگم عاشقی باورت میشه تو که خیلی بهتر از ما اینچیزا سرت میشه چشای نازو تو که وا میشه آفتاب میزنه تازه وقتی تو بگی صورتشو اب میزنه من بگم دوست دارم با چه رقم عددی
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 2 دیماه سال 1385 18:58
اجرای این دور جدید کنسرت ها برای شما به دلیل مشکلات اخذ ویزا و شرایطی که دولت آمریکا برای ایرانیان وضع کرده است، سخت بود تا جایی که مجبور شدین کنسرت لس آنجلس را به تعویق بیندارید. بله. متاسفانه رهبر کنسرت، بابک امینی نتونست ویزا بگیره ومن مجبور شدم به تنهایی بیام. ولی خوشبختانه در اونجا موزیسین های ایرانی و غیر ایرانی...
-
وقتی تو گریه میکنی
چهارشنبه 29 آذرماه سال 1385 23:45
وقتی تو گریه میکنی ثانیه شعله ور میشه گر میگیره بال نسیم گلخونه خاکستر میشه وقتی تو گریه میکنی ترانه ها بم تر میشن شمعدونیا میترسنو آیینه ها کمتر میشن وقتی تو گریه میکنی ابرای دل نازک شب آبی میشن برای تو ستاره ها میسوزنو مثل یه دست رازقی پرپر میشن به پای تو وقتی تو گریه میکنی غمگین میشن قناریا بد میشه خوندن براشون...
-
قسمت دوم عکسامون برای دوستای گل خودممممم
دوشنبه 27 آذرماه سال 1385 00:34
این منم حسابی سیاه سوخته شدم یه جای خیلییییییییییی خوشگل با درختای میوه دل نشین و زیبا این هم عکس حولحولی من از فرودگاه هنگام برگشتن
-
یاد گرفتمممممممممممم
شنبه 25 آذرماه سال 1385 15:47
این عکس دسته جمعی ماست من نفر سوم از سمت راست!!!!!!!!!! همونی که هیچی ازش معلوم نیست!!!!!!!!!!!!!! مامان جوننممممممممم که الهی قربونش برم( وینتانگ برهامو) قایق ران ها(این عکس رو در حالی می گرفتم که یه کیف بزرگ دستم بود . یه آبمیوه هم تو دست دیگرم!!!!!!!! برای همین عکس نا واضح افتاده) ادامه عکس ها باشه برای فرصت های...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 آذرماه سال 1385 14:28
سلام دوستای خوبم چند روز با مامی جونم رفته بودیم تعطیلات و کلی خوش گذشت.جای همه توننننننننننننن خالی یه عالم عکس گرفتم و جلوی مامی کلی افه میومدم که برای وبلاگم میندارم!!!!!!!!!!!!!!!!! ولی بلد نیستم چگونه باید بگزارمشون اینجا اگر کسی بلده میشه به من هم یاد بده؟(و به کسی نگه که من بلد نبودم )
-
جملات زیبا(بخش سوم)
پنجشنبه 23 آذرماه سال 1385 14:12
سیسرون:کسانیکه دوستی را از زندگی بر میدارند،مثل آن است که آفتاب را از عالم برداشته است همانطور که عشقهای حقیقی کمیاب است،دوستیهای حقیقی نیز کمیاب است Life ends; when you stop Dreaming, Hope ends; when you stop Believing, Love ends; when you stop Caring, And Friendship; ends when you stop Sharing we need some one who...
-
جملات زیبا(بخش دوم)
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1385 22:28
خواجه عبدالله انصاری : تا تو مرا بد خواهی و خود را نیک ، نه مرا بد آید و نه تو را نیک . لقمان خطاب به فرزندش : پسرم بزرگترین نفرین آنست که همه چیز را تجربه کنی ولتر : زر اندوزانی که برای مال دنیا کیسه دوخته اند بدانند که لباس آخرت جیب ندارد . چبران خلیل چبران : بهترین اشخاص کسانی هستند که اگر آنها را تعریف کردید خجل...
-
جملات زیبا(بخش اول)
چهارشنبه 15 آذرماه سال 1385 17:05
کسی را که دوست داری رهایش کن اگر سوی تو برگشت از آن توست و اگر برنگشت از اول برای تو نبوده (( شکسپیر )) همیشه حرفی رو بزن که بتونی بنویسیش چیزی رو بنویس که بتونی پاش امضا کنی چیزی رو امضا کن که بتونی پاش بایستی ناپلئون انسان همچون رودخانه است ، هرچه عمیقتر باشد آرام تر و متواضع تر است مثل آلمانی: افتادن در گل و لای...
-
خدا کجاست؟
دوشنبه 13 آذرماه سال 1385 23:47
خدا همین جا است........ کمی گوش کن......... صدای پاهایش را نمی شنوی؟
-
ملوسکککککککککک
یکشنبه 12 آذرماه سال 1385 18:09
وایییییییییییییییی....... امروز خیلی روز خوبی بود... برای همین میخوام اینجل ثبت کنم...... از داشنگاه که میومدم ملوسک کوچولوووووووووووووووووو دم در خونهه ما کز کرده بود....... آوردمش بالا...... وایییییییییییییییییییییییی.................... الان تو جاکفش خوابیده.............
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 8 آذرماه سال 1385 17:19
بیا که خونه کویک ما بد جوری هواتو کرده پدر بزرگ بچه ها چرا برام کامنت نمی گذارید؟ در آخر هم برای همگی شما آرزوی پیروزی و بهروزی دارم
-
یک شعر زیبا...................
سهشنبه 7 آذرماه سال 1385 13:18
دیدی که باور دل باران شکست و ریخت ایمان باغ بی سر و سامان شکست و ریخت دیدی، چه گونه از پس دردی که جان فسرد آتش فشان اشک به مژگان شکست و ریخت دیدی که صبح خندهء خورشید خشک شد ایمان سبز در دل یاران شکست و ریخت دیدی، پرنده یی که قفس را به باد داد بالی فشاند، در دل توفان شکست و ریخت دیدی، درخت دار به آغوش سبز شد "گل داد و...
-
اولین برگ پاییزی دفترم
سهشنبه 7 آذرماه سال 1385 01:18
گاه سبز میشوی در نگاهم. آنقدر سبز که حتی پیرهنم حسودی میکند برق چشمانت نابودم میکند آه روزهای سخت آه روزهای سرد غم پاییز است برادر